اخبار هنرمندان ، بازیگران

اخبار هنرمندان ، بازیگران

دانلود نرم افزار ، بازی آنلاین ، ورزشکاران ، سرگرمی
اخبار هنرمندان ، بازیگران

اخبار هنرمندان ، بازیگران

دانلود نرم افزار ، بازی آنلاین ، ورزشکاران ، سرگرمی

اعتراف تینا آخوندتبار: به خاطر چهره ام بازیگر شدم!!

تینا آخوندتبار: به خاطر چهره ام بازیگر شدم!!

تینا آخوند تبار: وقتی در مصاحبه ای گفتم به خاطر چهره ام وارد عرصه بازیگری شدم، خیلی ها از جسارت و صراحت من تعجب کردند اما من از این موضوع تعجب نمی کنم چون واقعیت را گفتم و هیچ ابایی ندارم که بگویم چهره ام باعث ورودم به عرصه بازیگری شده.  

«تینا آخوندتبار» معادلات را در مورد زن های شناخته شده در ایران با حرف هایش تغییر داده است چرا که او اعتقاد دارد هنرمند نباید زندگی شخصی اش را از هوادارانش پنهان کند و باید با آنها صادق باشد، بر کسی پوشیده نیست که در جامعه ما، اکثر افراد به ویژه هنرمندان، زندگی دوگانه ای دارند؛ در ظاهر، حرف هایی می زنند و از بعضی مسائل دفاع می کنند اما در باطن، زندگی شان چیز دیگری است. همین تضاد باعث می شود که گاهی شخصیت آنها بعد از افشاگری پیرامون شان سقوط کند.

همین موضوع بهانه ای شد به سراغ تینا آخوندتبار بروم و از او بپرسم چه چیزی در او وجود دارد که باعث می شود در مورد زندگی شخصی و حرفه ای اش اظهارنظر کند و این جسارت را از کجا آورده است...

به خاطر چهره ام بازیگر شدم

وقتی در مصاحبه ای گفتم به خاطر چهره ام وارد عرصه بازیگری شدم، خیلی ها از جسارت و صراحت من تعجب کردند اما من از این موضوع تعجب نمی کنم چون واقعیت را گفتم و هیچ ابایی ندارم که بگویم چهره ام باعث ورودم به عرصه بازیگری شده!! با اینحال، این روزها دوست دارم از زیر سایه ظاهرم خارج شوم و براساس توانایی هایم شناخته شوم.

سایه زیبایی!! روی توانایی

من دوست ندارم وقتی جایی اسمی از «تینا آخوندتبار» می آید، همه فورا یاد ظاهر او بیفتند و مثلا بگویند چه چشمان زیبایی دارد. می خواهم بگویند او بازیگر توانایی است و فلان نقش را خیلی خوب بازی کرده است. من دیگر از شنیدن این حرف ها که فلانی چقدر زیباست، خسته شده ام، واقعا خسته شده ام.

اگر حمل بر خودستایی نکنید، باید بگویم از بچگی مدام این حرف ها را می شنیدم و اظهارنظر در مورد ظاهرم واقعا برایم عادی است. حتی ورود من به عرصه بازیگری هم به خاطر ظاهرم بود اما حالا به دنبال تجربه کردن یک فضای متفاوتم و می خواهم اگر عکسی را در صفحه اینستاگرامم می گذارم، حتی اگر کج و کوله هم باشد، عده ای آن را فالو کنند و بگویند نقشت در فلان فیلم خیلی خوب بود.

آدم بودن مهمتر است

آدم بودن برای من مهمتر از زیبا بودن است. اینکه در مورد تفکرات و توانایی های شما حرف بزنند، به مراتب جذاب تر از این است که بخواهند همه جا صرفا در مورد چشم و ابروی تا صحبت کنند. داشتن صورت زیبا اصلا چیز بدی نیست؛ به آدم اعتماد به نفس می دهد و به دیده شدن کمک می کند اما تا یک جایی...

مثلا فردی مثل من، که در زندگی اش مدام از ظاهرش تعریف می شنود، دوست دارد دیگران در مورد ویژگی های دیگرش هم اظهار نظر کنند و همه چیز زندگی اش در ظاهرش خلاصه نشود!

چرا بینی ام را عمل کردم؟

وقتی در برنامه «کافه سوال» با صراحت در مورد جراحی بینی ام صحبت کردم، خیلی ها تعجب کردند... عده ای هم استقبال کردند، این موضوع باعث شد عوامل آن برنامه با من تماس بگیرند و مجددا از من دعوت کنند. راستش را بخواهید مردم حوصله شنیدن حرف های شعاری را ندارند. آنها نمی توانند باور کنند فردی که خودش عمل جراحی کرده آنجا بنشیند و بگوید من هیچ عملی نکرده ام و این کار بدی است. آنها دوست دارند مهمان برنامه با صداقت حرف بزند و اگر کاری را انجام داده، بگوید این کار را من کرده ام.

با وجود اینکه من خودم عمل بوتاکس انجام نداده ام، در آن برنامه گفتم بوتاکس می تواند فرآیندپیری را به تعویق بیندازد و اگر کسی خواهان این موضوع است، چه اشکالی دارد از آن استفاده کند. در مورد عمل جراحی برای زیباتر شدن هم باید بگویم بعضی ها برای پیدا کردن اعتماد به نفس بیشتر، واقعا احتیاج دارند که از این نوع حراجی ها استفاده کنند.

در مقطعی حس کردم که اگر بینی ام را عمل کنم، زیباتر می شوم و این کار را انجام دادم. ابایی هم ندارم که در مورد این کار صحبت کنم؛ چون در آن مقطع فکر می کردم در زیبایی من تاثیر دارد. اتفاقا من در برنامه «کافه سوال» هم به این موضوع اشاره کردم و مثل بعضی از بازیگرها، جراحی زیبایی را به باد انتقاد نگرفتم.

در فیس بوک و اینستاگرام با مردم صادقم

ما باید دست از پنهان کردن زندگی های شخصی مان برداریم. چرا وقتی کاری را انجام می دهیم، آن را انکار می کنیم؟ چرا زندگی خصوصی و عمومی مان تا این حد با هم متفاوت است؟ من با هوادارانم صادقم. حتی اگر تعدادشان به اندازه انگشتان یک دست هم نرسد من به اعتماد و علاقه تک تک آنها احترام می گذارم و سعی می کنم با آنها صادقانه حرف بزنم؛ از سنم، تحصیلاتم، تفکراتم و حتی فراتر، اگر ازدواج کردم یا جدا شدم، آنها باید بدانند چرا و چطور این اتفاق افتاده است؟

من معتقدم اگر آدم ها در زندگی حرفه ای و شخصی شان، کاری را انجام می دهند، باید پای آن بایستند. طی این مدت اخیر، سعی کردم حتی بسیار جزیی در فرهنگ زندگی صادقانه مردم اثرگذار و با مخاطبانم روراست باشم. این کار را در فیس بوک و اینستاگرامم هم می کنم. با خودم می گویم حتی اگر پنمج نفر هم تحت تاثیر این رفتار من یاد بگیرند که خود واقعی شان باشند و پنهان کاری نکنند، رسالتم را انجام دادم.

حکایت شباهت و رفاقت من و الناز شاکردوست

خیلی ها وقتی من را می بینند می گویند شبیه به الناز شاکردوست هستم. اوایل خودم به این شباهت فکر نمی کردم اما عکاسان مختلف به من گفتند که شبیه ایشان هستم اما من می گویم که آدم ها کاراکترهای مختلفی دارند. در تمام دنیا هستند آدم هایی که ته چهره شان شبیه یک کسی باشد و این طبیعی است اما بیشتر شباهت ها ظاهری است و افراد به لحاظ رفتاری با یکدیگر تفاوت های زیادی دارند. به نظر خودم من و الناز شباهت چندانی به یکدیگر نداریم اما به نظر دیگران ما شبیه هم هستیم و من به این نظرشان احترام می گذارم. النازجان از لحاظ اخلاقی و رفتاری فردی شایسته و مهربان است و جزو دوستان من به شمار می رود.

من ارتباط بسیار محدودی با همکارانم دارم و با هیچ کس، فارغ از رابطه کاری، ارتباط ندارم. به همین دلیل، خیلی کم پیش می آید که بخواهیم بحث های غیرکاری داشته باشیم. من همیشه معتقدم محیط کار برای کار است و نباید از آنجا دوست پیدا کرد. من حتی وقتی به دانشگاه هم می رفتم با همکلاسی هایم به جز ارتباط درسی، ارتباط دیگری نداشتم. رویه زندگی من این است که علاقه ای به این کار نداشته باشم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد